پيامهاي ارسالي
همابانو
103/5/19
*خاطره*
خووووش برگشتي خواااهر=) @};-
*خاطره*
چه عاااالي که هستي سايه جاااان:-D @};-
+
صبح دم
به اميد روشنايي آفتاب
پرده ها را کنار ميزنم
و از پس شيشه هاي بخار گرفته
به آسمان ابري و دلگير نگاه ميکنم
و
به يادت مي افتم
که در پس ابرهاي حماقت و غفلت ما بي خبران گير کرده اي
بيـــــا ...
بيا و
اين زمستان هزار ساله را بهار کن ......
#اللهم_عجل_لوليک_الفرج
*سايه سادات*
عليرضااحساني نيا
98/12/1
+
سلام . از وقتي تلگرامو ترک کردم بجز سروش يه پيامرسان خوب و ايراني و سبک ، شبيه تلگرام پيدا کردم ... الان "ايتا" فعالم =) فعلا دو تا پارسي بلاگي ديگه هم اونجا هستن . شماها کجا ميگردين ؟
...حامل نور ...
98/11/8
عجبببب دو سال گذشت از ترک تلگرام .... چه زود گذشت . و من الان با افتخار ميگم که هنوزم به تلگرام برنگشتم . هنوزم مينويسم و هنوزم تو فضاي مجازي با پيامرسان ايراني ايتا هستم :-)
+
:'(
چه بي لياقت بودم .....
چقدر غرق دنياي خودم بودم ....
چه حيف شد که نشد با هر قدمم زير لب زمزمه کنان بخونم :
قدم ... قدم ...
با يه علم ...
انشالله اربعين ميام سمت حرم ....
:'(
شهيد هادي
98/6/18
+
روز اربعين شهادت امام حسين(ع) در چند متري حرم امام حسين عليه السلام کودکي معلول عراقي به نام احمد که توان راه رفتن نداشت نشسته بود که ناگهان لب به سخن گشود و مولاي خود سيد الشهدا(ع) را همراه با قطرات اشک و قلب کوچک خود اين گونه مخاطب قرار داد:
*لبيک يا حسين، اي مولا و جد من، يکي از خادمان تو هستم، تو را قسم مي دهم به حق مادرت زهرا، به حق کسي که دو دستش را در کربلا بريدند، اکنون کسي جز تو ندارم *
شهيد هادي
98/6/18
* اکنون کسي جز تو ندارم و از تو مي خواهم مرا از اين بيماري و رنج نجات دهي که اکنون به زيارت شما آمده ام، پس مرا به حق بيمار کربلا شفاعت کن* هنوز لحظاتي نگذشته بود که احمد در حالي که ستون کنار خود را گرفته بود به روي پاهاي خود ايستاد و اين جمله را تکرار مي کرد که اللهم صل علي محمد و آل محمد ...
+
سلام
حتما خبرشهادت يا فوت سردار دريادار *محمد ناظري* رو شنيدين
خدا رحمتش کنه ...@};-
با اينکه تازگيا و با مستند مسابقه *فرمانده* ي شبکه افق باهاشون اشنا شدم ولي اين روزها خيلي درگير نبودنشونم ....
فقط نميدونم چرا اطلاع دقيقي از علت فوت شون نميدن !
يه وقت ميگن ايست قلبي ، يه جا بهشون ميگن *شهيد* ، ميگن در انجام يک ماموريت در نازعات به همرزمانشون پيوستن ! يه جا هم گفته شده بر اثر عارضه شيميايي !
شهيد هادي
98/6/18
زياد از خودت توقع نداشته باش ... کاري که خدا از ما خواسته اينه که از گناه دور باشيم و واجبات رو انجام بديم . مهم راضي بودن خدا و عاقبت بخيري مونه . خدا هم از هر کس بيشتر از اندازه توان و ظرفيت اون فرد توقع نداره .... پس بخند و خوب زندگي کن =)
شهيد هادي
98/6/18
+
زندگي چقد مسخره س
يکي مياد
يکي ميره
يکي درد ميکشه
يکي غصه داره
و ما بدون اعتنا به بقيه زندگيمونو ميکنيم و حواسمون به بقيه نيست ... به دوستمون ، به فاميل مون ، به همسايه مون ....
تسليت ميگم پرواز دوستمون ص حيدري رو
اين روزها خيلي حسرت ميخورم که چرا دوست بهتري براش نبودم
چرا حداقل پيامکي حالشو نپرسيدم
:(
چرا نپرسيدم نبودناشو
چرا اون باري که ديدمش تو جمع بچه ها ، بيشتر باهاش حرف نزدم
شهيد هادي
98/6/18
:( ... چرا ...... چـــــرا ....... و چـــــه چهره ي معصومي داشت .... اونقدر مظلوم و ساکت که به راحتي بين شلوغي دوستانه ي ما گم شد .... همون طور که اينجا هم خيلي اروم و مظلوم بين شلوغي دوستانه مون گم شده بود ..... اصلا باورش برام راحت نيست ! چرا اين مدت که درد داشت چيزي نگفت ؟ ياد فيدي که خدا رو با اه صدا کرده بود همش به ذهنم مياد .... اه .... نميدونستيم که اه همدم روزهاش بود ... :'(
ايکاش همه مون با اين خبر بد يه تکوني بخوريم .... بيشتر قدر همو بدونيم . بيشتر به هم محبت کنيم . بيشتر هواي همو داشته باشيم و بيشتر به فکر ادمهاي دور و برمون باشيم ، شايد يه روزي وقتي دلتنگيم وقتي خسته ايم وقتي درد داريم يه دوست همدم و مونس و سنگ صبورمون بشه ....
http://parsiname.parsiblog.com/Posts/49/%D9%87%D9%86%D8%B1+%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%8A+%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87+%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D9%8A+%D8%A8%D9%84%D8%A7%DA%AF/
+
امواج ناشي از طوفان دريايي چاپالا با سرعتي بيش از 240 کيلومتر بر ساعت ، به ارتفاع چندين متر رسيد و باعث مرگ تعدادي از شهروندان يمن و آوارگي هزاران نفر از منازلشان شده است
در اين ميان مادري يمني براي نجات جان نوزادش ، او را در تشتي گذاشت و در اب رها کرد ...
براساس اعلام فعالان شبکههاي اجتماعي از بين تمامي اعضاي اين خانواده تنها اين کودک نجات يافته و زنده مانده است
شهيد هادي
98/6/18