پيام
+
چهارشنبه صبح داشتم از کنار يه مدرسه رد ميشدم که ي اهنگ حماسي به گوشم رسيد.ي اهنگ اشنا.ولي يادم نيومد چيه.يهو خوند: شهيد ...شهيد ...شهيد ...راه تو افتخار،نام تو ماندگار،عزتت پايدار،مرگ سرخت خروش روزگار....اشک تو چشام حلقه زد.ياد اون موقعها...ياد بچگيهامون تو دهه فجر...تزئين کلاسهاوسالن و ريسه هاي پرچم.عکس امام و سروداي حماسي...تمرين سرودواجراي برنامه هاي جشن و روزنامه ديواري ... يادش بخير

شهيد هادي
98/6/18
سايه سادات ツ
چقدر زحمت ميکشيديم براي جشن دهه فجر ... يادمون باشه پشت صحنه ي اين انقلاب هم يه عالمه خون جوون ريخته شده ... کاري نکنيم که خون اونها پايمال بشه ...
خانم موسوي
آخ ... يادته؟ چه شور و حالي داشتيم:)
سايه سادات ツ
من اکثرا توي گروه سرود بودم . تو مدرسه مون جشن هر روز از دهه فجر رو يه کلاس برگزار ميکرد و يه جورايي انگار مسابقه بود ... البته هميشه هم کلاساي بالاتر برنده بودن :)
خانم موسوي
هميشه هم کلاساي بالاتر برنده بودن - سايه? ذقيقن!
ياسيدالکريم
:) هميشه هم کلاساي بالاتر برنده بودن - سايه? ذقيقن! - سادات موسوي/ حالا اشك اول تو كدوم چشم تون حلقه زد چپيه يا راستيه ؟؟ :)/ خاطرات بسيار زيباعي بود *هنوز هم* اون اهنگ ها قلب مارو به تپش مي ندازن از بس غني و پرمحتوا و سازگار با هويت بومي ما ايراني ها بودن@};-
سايه سادات ツ
توي هر دوش ! البته معمولا يکي از چشا بيشتر فعاليت داره :D بله درست ميگين