پيام
+
توريستي که به اسپانيا سفر کرده بود خاطره جالبي رو تعريف کرد:
ميگفت در يکي از روستاهاي اسپانيا وارد قهوه خانه اي شدم و براي خود و همراهم قهوه سفارش دادم .
در حالي که روي ميز منتظر سفارشمان بوديم در کمال تعجب ديديم که بعضي از مشتريان جلوي پيشخوان آمده و در حالي که خودشان تنها بودند سفارش دوتا چايي و يا دوتا قهوه ميداند و ميگفتند يکي براي خودم و يکي براي ديوار!
ميگفت در يکي از روستاهاي اسپانيا وارد قهوه خانه اي شدم و براي خود و همراهم قهوه سفارش دادم .
در حالي که روي ميز منتظر سفارشمان بوديم در کمال تعجب ديديم که بعضي از مشتريان جلوي پيشخوان آمده و در حالي که خودشان تنها بودند سفارش دوتا چايي و يا دوتا قهوه ميداند و ميگفتند يکي براي خودم و يکي براي ديوار!

.:آيينه:.
93/12/3
سايه سادات ツ
از نوع سفارش در حيرت مانديم .
متوجه شديم که بعد از هر اينگونه سفارش پيشخدمت يک برگه کوچک که روي آن چاي و يا قهوه نوشته است به ديوار پشت سرمان چسپاند و جالب اينکه ديوار پشت سرما پر از اين برگه ها بود.در ذهنمان هزاران فکر به وجود آمد که دليل اينکار چيست و اين حرکت يعني چه. در افکار خود غوطه ور بوديم ...
سايه سادات ツ
که ديدم مرد فقير و ژنده پوشي وارد قهوه خانه شد و سفارش يک قهوه داد اما با اين جمله " ببخشيد بي زحمت يک قهوه از حساب ديوار " و پيشخدمت يکي از کاغذها را روي آن قهوه نوشته بود از روي ديوار برداشت و پاره کرد و يک قهوه به آن مرد فقير داد بدون آنکه از آن مرد پولي بگيرد.
سايه سادات ツ
منبع : http://www.zeez.ir/
*سحربانو*
چ جااااااااااااااالب
سايه سادات ツ
اره خداييش ايکاش همه مون ياد بگيريم اينجوري به ديگران کمک کنيم ، ابرومندانه
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید