پيام

سايه سادات ツ
94/11/26

+ چند سوال درباره سريال کيميا: سوال اول:چطور بچه يه زن و شوهر آباداني يه دختر زاغ و بور اروپايي ميشه؟ سوال دوم: مگه مهتاب و مشفق تقريبا هم سن هم نبودن. پس چرا بعد از 20 سال مهتاب يه پيرزن ديگه شده و مشفق همون بود دوتا موهاش سفيد شد؟ سوال سوم: رها و شهريار جفتشون خارج بزرگ شدن، چرا شهريار لهجه خارجي نداره ؟ يه سوال مهم ديگه ...

فاطيماااه 94/12/1

گفتن مثلا از دزديدن رها 22-23 سال گذشته ! 22=1-23 و 22 منهاي 9 ماه ميشه 21 سال و 3 ماه ، نتيجه ميگيريم پسر کيميا 21 سالشه ! در اين سن عايا ميشه پزشک بود؟ لدفن کمکم کنيد :-/ تاززززه زنم داره !!! :-o

و يه سوال مهم تر : آقا الان که کيميا تموم شد به چي گير بديم؟ :-|

جواب اين همه سوال يک کلمه است که از قديم بود . :::فيلمه ديگه !!!!!!!!!!!!

خخخخخخخ بهتره بگيم افسانه :دي

عه خب چرا گير ميدين؟ ممکنه تو واقعيت هم اينجور بشه خب! يکي از آشناها اينقدر زن و شوهر زشتن و بچه هاشون ماااااه! هميشه ميگيم ببينيد منفي در منفي چ مثبتي شده:دي

اون مشفق از بس خوشگذرون بوده تکون نخورده و مهتاب بيچاره از بس غصه خورد دق کرد:دي

رها رو شايد باباش باهاش فارسي حرف نميزده و دوستاش بيشتر فرانسوي بودن اما شهريا يه آدم درونگرا بود و با کسي حشرونشر نداشت و لابد پدرخواندش فقط فارسي باهاش حرف زده:دي

سايه جون مگه تو نميخواستي دخترت جهشي بخونه؟؟ خب پسر کيميا هي تندتند جهشي خونده! والاااا. همين دو سال پيش دختر اصفهاني تو سن 14 سالگي پزشکي تهران قبول شد. کار نشد نداره آبجي:دي

گير بدين به معماي شاه:دي

آهااا راستي گريم کيميا هم خدايي انتظار داشتين يهو چقدر پير بشه تو 20 سال؟ مگه ما خودمون چقدر تغيير کرديم تو اين 20 سال؟ خيلي پير و چروک و فرتوت شديم؟ نه ديگه! اينها همش بهانس ديگه:دي

خدايي اولين سريالي بود که قسمت آخرش خوب تموم شد به نسبت همه سريالاي ايراني

ديگه سريال کره‌اي هم نميذارن چند وقته قيمت پارچه ابريشم و نمک اصل گوگوريو تو چوسان قديم از دستمون در رفته

@};-

خخخخخخخخخخخخخخ هايدي :دي خداييش دهنم بسته شد !

هما جون =) @};-

چقد ناراحتم سريال پشت بام تهران تموم شد :/ خيييييييييييييلي دوست داشتمش ... حالا شبا ساعت 10 و نيم به بعد چيکار کنم ؟ :-|

سايه=) عه سريال پشت بام تهران قشنگ بود؟ من اصلا نگاش نکردم! من با تي وي مانوس نيستم.

اره خيلي قشنگ بود . يه مادربزرگي بود خيلي متين و فهميده در برابر نوه ي خطاکارش ! يه مادرزني بود در عين جووني خيلي عاقل و فهيم به دخترش شوهرداري ياد ميداد ! يه چند تا برادر بودن در عين بدي خيلي بامرام براي خواهراشون ... يه داداش بود در عين تنفر از خواهر ناتني اش خيلي بهش حس مسئوليت داشت ... و ... رفتاراشون و تصميماشون خيلي زيبا و جالب بود حتي وقتي خاکستري بودن خيلي هم خانواده رو اهميت ميدادن ....

سايه پشت بام تهران کجاش قشنگ بود ؟! از اول تا آخر فيلم هندي بازي و پر از حرفاي شعاري

*هوم* از کجا فهميدي من عاشق فيلم هندي ام ؟ :دي خداييش موضوعش تکراري نبود خب ! تازشم حرفاشون فقط يکم شعاري بود :دي بعدشم از کيميا که بهتر بود که کيميا اينا عامل اصلي خيلي از اتفاقات تاريخي ما بودن !!!