پارسي يار
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
RSS
سايه سادات ツ
نوشـته هاي يه مـامــان
پيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
سايه سادات ツ
نوشـته هاي يه مـامــاناستان قم / قم
پيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
برگزيدگان مجله در اسفند 1403
1 - عارفانه هاي يک دوست
1 - جوادتبريزي
2 - .: ام فاطمه :.
2 - * راوندي *
سي رتبه برگزيده بر اساس تعداد کل پيام در مجله
1 - آواي روستا
2 - « لنگرودي »
3 - *ابرار*
4 - ذره بين زنده
5 - * گل نرگس *
6 - تبسم بهار ♥
7 - قافيه باران
8 - خادمة الشهدا
9 - علي در کلبه درويشي
10 - محمد_عابديني
11 - ياسيدالکريم
12 - هما بانو
12 - * کميل *
13 - .:راشد خدايي:.
14 - *بنت فاطمه*اظهر
15 - گلهو قطعه اي ازبهشت
16 - انديشه نگار
17 - *زهرا.م
18 - مجنون الحسين ع
19 - *ميثم*
20 - ||عليرضا خان||
21 - شبستان نور
22 - * هاتف *
23 - در انتظار آفتاب
24 - «امير معظم»
25 - *قاصدك*
26 - ♥ ح. بالايي
27 - ساعت يك و نيم
27 - محمد جواد س
28 - شهريار کوچه ها
28 - مهسا خانوم
29 - ميراب عطش
30 - قلمدون
30 - *سحربانو*
+
=)
عاشقي ....
:) - * گل نرگس *
سايه اينو بزن تو اتاق .. دارم برات - وستا
:D - هما بانو
عه وستا چي داري برام ؟ :D جايزه ؟:D باور کن جايي که اينو گذاشته بود به حساب عاشقي امام زمان گذاشته بود ... منم به همون نيت گذاشتمش اونم با تيتر عاشقي (از نوع معنوي) :D حالا زود بگو چي داري برام ؟؟؟ - سايه سادات ツ
+
وقتي مي خواي بدوني تو محله ي پولدارا هستي يا وسط گداها ، به زباله هاشون نگاه کن
اگه نه اثري از زباله ديدي نه از سطلش بدون که اهل محل خيلي پولدارن
اگه سطل ديدي اما اثري از زباله نبود مردم پولدارن ولي نه خيلي !
اگر زباله ها کنار سطل ها ريخته بود معلومه که مردم نه پولدارن نه گدا
اگر فقط زباله ديدي و اثري از سطل نبود ، مردم فقيرن
و اگه مردم توي زباله ها مي لوليدن خيلي گدان .
اريک امانوئل شميت
کپي شده از : http://diyalogham.blogsky.com/ - سايه سادات ツ
+
من عاشق بهار نارنجم و عطر دل انگيزش
و توي دلم در حسرت ديدن و بوئيدنش اه ميکشيدم
شوهرم که رفته بود براي باغچه مون گل بخره با نهال نارنج اومد و من فهميدم که اونم عاشق بهارنارنجه
نهال مون يه عالمه هم بهار نارنج داره ....
اين روزها پارکينگ مون عين بهشت شده !
+
بچه که بوديم چقدر از معلمامون حساب ميبرديم ! چ دبستانش چ دبيرستانش !
بچه هاي امروزي اصلا اعجوبه اي ناشناخته ان ! از معلم که نميترسن هيچ چقدرم براشون ناز و ادا هم ميان !
ما اصلا نسل سوخته ام ! وااالا !
پسر 15 ساله ام امروز با کلي غر و اخم و تَخم رفت مدرسه ! و همش داشت به خواهر کلاس دومش که براي رفتن به مدرسه لحظه شماري ميکرد بد و بيراه ميگفت که چقدر احمقه که براي مدرسه ذوق ميکنه و ... !!! ديشب پسرم از ناراحتي خوابش نميبرد و دخترم از ذوق ! :-| - سايه سادات ツ
بازگشايي مدارس به همه مادران زحمت کش تسليت باد :-| - سايه سادات ツ
:) - هما بانو
+[پيامک]
سلام
من سايه، 35 سال دارم!
و امروز درست روز تولدم ، دلم بدجور گرفته ...
:(
4 نظر بعدي ...
همه 9 نظر ...
4 نظر قبلي ...
سلام بانو.تولدتون مبارک: )...چرا؟ - DARYAEI
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سايه بانو به به تولدتون مبارک خاهر - ..: *شيرازي*:..
4 نظر بعدي ...
همه 9 نظر ...
4 نظر قبلي ...
ممنون از همه شما دوستايي که لايک کردين يا تبريک گفتين ... وقتي اونجور دل گرفته نشسته بودم و پيام دريايي بهم رسيد خيييييييييييييلي خوشحالم کرد ... پيام شيرازي و نوري هم همين طور ......... واقعا شادم کردين و ناراحتيام کمتر شد .... بازم ممنونم ازتون - سايه سادات ツ
نيومده ک بانو......خداروشکر پس خوشحال شدين: ).......خواهش ميشه: ) - DARYAEI
+
از مأموريت که برگشت، خوشحال بود. پرسيد: «راستي فرمانده! گمراه کردن اينها چه فايده اي دارد؟»
ابليس جواب داد: «امام اينها که بيايد، روزگار ما سياه خواهد شد؛ اينها که گناه ميکنند، امامشان ديرتر مي آيد...»
قال الامام المهدي: وَ لَوْ اَنَّ اَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطاعَتِهِ، عَلَي اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمْ الْيُمْنُ بِلِقائِنا؛
بحارالانوار، ج53، ص177، ح 8 - سايه سادات ツ
منبع داستانک : وبلاگ مشترک مورد نظر http://mobini.blogfa.com/ - سايه سادات ツ
+
شب عمليات ، من جلو بودم و علي پشت سرم.
به دو به سمت خاکريز مي رفتيم. از زمين و آسمان آتش دشمن مي باريد.
در يک لحظه کلاه از سرم افتاد. علي داد زد: «کلاتو بردار!» خم شدم کلاه را بردارم که حس کردم يک گلوله از لاي موهايم رد شد و پوست سرم را خراش داد!
برگشتم به علي بگويم «پسر! عجب شانسي آوردم» ...
گلوله توي پيشاني علي بود...
نوشته مهدي پورامين - سايه سادات ツ
:( - ..: *شيرازي*:..
@};- الّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم@};- - ❀حرف دل
الّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم - هما بانو
+
موقع نمازش که مي شد، فرشته چپ و راست ، عزا مي گرفتند که چه کنند؛
«إياک نعبد» را جزء حرفهاي خوبش بنويسند يا جزء دروغهايش !!!
منبع : وبلاگ مشترک مورد نظر http://mobini.blogfa.com/ - سايه سادات ツ
+[پيامک]
اين رمضان ، سخت ترين رمضاني است که دراين سالها بر مسلمانان ميگذرد...
نه فانوسهاي قاهره روشن است و نه بلندگوهاي مسجد دمشق اذان ميگويند
بازارهاي بغداد بسته شده
شهرقدس هنوز دراسارت به سرميبرد
غزه بمباران ميشود و زنان و کودکانش قتل عام ميشوند
و شيعيان همه خداخدا ميکنند ک المان جام جهاني را ببرد !
:(
@};- - سعيد عبدلي
+
سلام
خيلي کم پيش مياد ماه رمضونا خونه ي خودمون توي اين شهرِ محل سکونت مون باشيم ...
سالهاي قبل ، ماه رمضون در کنار خانواده بوديم ....
شمال ...
هر روز يا خونه ي مامانا بوديم يا خونه ي خواهرام و فک و فاميل ... چقد ميگفتيم و ميخنديديم بعد از افطارا :(
ولي امسال :-| هيشکي رو نداريم دعوتمون کنه !
فقط يکي رو داريم ک هر از گاهي بياد خونه مون !:-|
4 نظر بعدي ...
همه 9 نظر ...
4 نظر قبلي ...
سلام بانو: )....همون هم که دارين هر از گاهي مياد خدا رو شکر کنين: )....ما همونم نداريم: دي - DARYAEI
الان فيد زدي که دعوتت کنم عايا؟:) - شکيبا!
4 نظر بعدي ...
همه 9 نظر ...
4 نظر قبلي ...
خيلي خوبه که فاميل ها دور هم جمع باشند. - نور الزهراء
@};- - سعيد عبدلي
+
چقدر دعايش بعد از فاطميه شبيه مادرش شده بود.
با نفس بريده ماسکش را کنار مي گذاشت و مي گفت :
اللهم عجل وفاتي
:'(
منبع : وبلاگ کوچه هاي باران http://kuchehayebaran.blogfa.com/ - سايه سادات ツ
:'( - * نهانخانه جان*
@};- - سعيد عبدلي
+
خدا رو شکر .........
شهر آمرليِ عراق بعد از 2 مــــــــاه از محاصره داعش و تکفيري ها ازاد شد ....
خدا رو شکر ............=)
2 نظر ديگر ...
ترکمن هاي شجاع با تاسّي به سيد و سالار شهيدان در شهر خود ماندن و از ناموش خود دفاع کردند. - نور الزهراء
الحمدلله - شبستان نور
2 نظر ديگر ...
@};- - سعيد عبدلي
ممنون جناب عبدلي براي تمام گل هايي که زير فيدهاي من گذاشتين ... @};- و اينکه تقاضاي دوستي دادين ... و شرمنده که من اقايون رو تاييد نميکنم و بخاطر همسرم با اقايون ارتباطي ندارم و مجبورم خواننده ي خاموش نوشته هاتون باشم ... - سايه سادات ツ
+
_ بابا ؟
_ جانم ؟
_ شغل شما چيه ؟
پدر فقط لبخند زد ....
پدر هر روز ، کاري جز نگاه کردن به سقف بالاي سرش نداشت ....
ايده از وبلاگ مشترک مورد نظر http://mobini.blogfa.com/ - سايه سادات ツ
@};- الّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم@};- - ❀حرف دل
▌► | ► | ◄