سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشـته های یه مـامــان

سلام

چند روزی درگیر امتحانای اخر ترمم بودم . همون موقع مهمون هم اومد و 6 روز مهمون داشتم ...
شاید خیلی هاتون بدونین ولی میگم برای اونایی که نمیدونن که امتحانای ما سه مرحله ایه . یه مرحله که کتاب اصلی زبانه و مهم ترینه . یه مرحله اش کتاب داستانه که باید مترادف کلمات و خلاصه کردن و حفظ خلاصه اشه و یه مرحله اشم فیلمه .
البته ترم قبل فیلم مربوط به کتاب بود ولی این ترم معلم مون گفت که 20 دقیقه از یه فیلم یا کارتون زبان اصلی رو باید کار کنیم (فیلمش دلخواه بود)که خودش یه جاهایی رو میپرسه که چی گفته ! وای که چقدر پیدا کردن یه فیلم که زیاد ورور نکنه و زیر نویس انگلیسی هم داشته باشه سخت بود ...
من که کارتون قدیمی شمشیر در سنگ رو اماده کرده بودم که سر امتحان اونقدر صداش بم و مزخرف بود که اصلا قابل فهم نبود و الکی الکی نمره امو کم کرد ولی بقیه ی امتحانا عالی بود ...
قبل از یکی از امتحانا یکی از بچه ها که استرس شدید داشت وقتی هی یادش مینداختم که چه تکالیفی رو قرار بود اماده کنیم و اون اماده نکرده بود هی بد و بیراه میگفت و خیلی بی ادبی کرد از دهنتو ببند و دیگه حرف نزن و میزنم خفه ات میکنم و یه کلمه دیگه بگی این پاکن و فرو میکنم تو حلقت و ..... منم بلند به بغلیم گفتم میبینی تو رو خدا ! نصف سن من سنشه هر چی تو دهنشه بهم میگه . ادب نداره دیگه !!! تازه مسخرگیش این بود که برگه ی تکلیف منو ازم قاپیده بود و داشت تند تند از روش مینوشت !!!
اخرین جلسه همین دختره نشسته بود کنارم . اوووووووووووووووف اون قدر استرس بیمار گونه داشت که منم داشتم دیوونه میشدم . وقتی معلم مون گفت دیگه برای ترم بعد نمیاد و حتی کارنامه ها رو مینویسه میده به منشی موسسه ، ما خیلی ناراحت شدیم و منم گفتم دیگه نمیرم برای ترم بعد ... اون دختر بی ادبه یهو چنان یخ کرد چنان رنگش سفید شد و هی بهم میگفت تو رو خدا از من ناراحت شدی دیگه نمیای ؟ من شوخی کردم . از من ناراحت شدی اره ؟ ....... منم گفتم البته من ادم زودرنجی ام ولی اون حرفاتو گذاشتم پای استرست .... خیلی خیلی ازم عذر خواهی کرد ! اخرشم معلم مون از بچه ها قول گرفت که اگه درس بخونن یه کلاس استارت رو با کلاس ما تغییر میده و قرار شد بعد از 2 هفته تعطیلی از 25 تیر ترم بعدمون شروع بشه ....فقط مسخرگیش اینه که نصف ترم می افته تو ماه رمضون !

اون دختر حسوده و اون 12 ساله و اون کنکوریه و اون لوده هه هم افتادن ! البته قرار گذاشتن یه بار دیگه امتحان بدن که مطمئنا دوباره قبولشون میکنن !

مهمون مون هم فعلا یکی دو روز رفته جایی و دوباره برمیگرده !

* چند روز پیش هم سر یه موضوع مسخره با همسایه بحثم شد ! وای من اصلا اهل دعوا و داد و بیداد نیستم . اون غر میزد منم تنم میلرزید و جوابشو میدادم ! وووووووووووی چه حالم بد بود تا چند روز ....

این پنجره های زیر زمین مون بعد از چند مرحله اسفالت ، همسطح کوچه شده و با یه اب ریختن و بارون اب سرازیر میشه توش ... دیوار زیر زمین مون افتضاح شده ! این همسایه مونم خیلی وسواسیه هی کوچه رو میشوره و هی شلنگ ابو میگیره به شیشه مون . یه بار که عین سیل اب و گل ریخت روی فرش و پشتی مون ! منم با خواهش و تمنا ازش خواستم کنار پنجره هامون اب نریزه و ... ولی دوباره و سه باره و .... این بار که ریخت تا در رو باز کردم طلبکار غر زد که چیه ! من چیکار کنم خب شما پنجره تونو درست کنین ! ما رفت و امد داریم نمیشه کوچه کثیف باشه و اگه نشورم گرد و خاک میاد تو خونه مون و این همسایه بغلی خونه سازی داره گچ ریخته جلو خونه مون و بعد غر غر که عوض تشکر شونه و پر رو هاااااااااا .... منم گفتم من تا حالا ندیدم کسی اینقدر کوچه شو بشوره ! شما انگار وسواس داری ! تشکر میکنم به شرطی که شما هی غر نزنی و درست کردن پنجره که به این اسونیا نیست .....
چند بار تا حالا ازش تشکر کرده بودم حتی یه بار تو خیابون دیدمش با لبخند سلامش کردم زیاد گرم نگرفت و رفت ... تازه هی صداش میاد موقع شستن کوچه که کمرم داغون شد و همش من باید کوچه رو بشورم و این همسایه ها که خیر ندارن و ........ خب نشور ! جایی که یه باد کوچولو اونجا رو پر از گرد و خاک میکنه شستن داره ؟ من با جارو کردن موافقم ولی شستن کوچه !!!! اصلا دلم نمیخواد باهاش چشم تو چشم بشم !

* فکر کنم همین روزا برای همین درست کردن پنجره ، تعمیرات داشته باشیم !!! اه ... چقدر بدم میاد از جمع و جور وسایل و ریخت و پاش و تمیزکاری بعدش !

* طرف روی عینکم لگد کرده تازه از ناراحتیم ناراحت هم میشه و میگه ادم عینکشو میذاره کنار بالشش ؟ دیگه نمیگه که مگه ادم کنار بالش م لگد میکنه ؟ !

* اخ یعنی میشه ما ماه رمضون خونه ی خودمون باشیم ؟

* بعضیا چقدر بی جنبه ان ! پیششون درد دل میکنی و از ناراحتیت میگی بعد یه وقت دیگه اونو میکوبن تو سرت ! به بعضیا هم میگی به کسی نگو که من ..... پس فرداش میبینی یه ادم خیلی دورتر ازت میپرسه که واقعا اینجوری شده ؟ ادم فقط باید بره تو چاه حرف بزنه به خدا !

* خودمو گم کردم ! گاهی خودمم قاطی میکنم که من سایه ام یا ث ... هلن یا مگی یا سها یا زنبور یا ................. وای تموم اسمهای مستعارمو لو دادم که !

* چقدر غر زدم


نوشته شده در چهارشنبه 90/4/22ساعت 6:10 عصر توسط سایه نظرات ( ) |


Design By : Pichak