سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشـته های یه مـامــان

سلام

 

بعد از مدتها انتظار بالاخره مام گازدار شدیم !
بعد از گذروندن چند روز برفی ...

 

یعنی اونقدر دیر و با ارامش و اسوده خاطر گازکشی رو انجام دادن که دیگه اشتهامون کور شد ! وقتی گفتن اومدن کنتور رو وصل کنن ، انگار یکی اومده شماره کنتور رو بخونه !

تنها لذتش این بود که  ... 

مطلب " سرما " رو یادتونه ؟ اون موقع نوشتم که دارن از ته خیابون پیاده رو ها رو میکنن برای گذاشتن لوله گاز ! و فقط یه کارگر اومده بود و دو روز کار میکرد 3 روز میرفت و پیداش نبود !

 

وقتی خاله ام فوت کرد و ما رفتیم شمال و برگشتیم ، کارگرا دم در با ذوق بهمون گفتن که تا یک هفته دیگه گازتون وصل میشه !
من اخم کردم که واه ! یــــــــــــــــــه هفته ! گفتم حتما فردا پس فردا میان وصل میکنن !!!

 

 

هی روز ها گذشت و گذشت ...
همسایه های بووووق مون هی می اومدن در خونه مون دعوا که این چه وضعشه ؟ درِ خونه مون بخاطر شما کنده شده ! چرا نمیان چاله رو پر کنن ؟ اگه تا فلان روز نیان درستش نکنن چاله رو پر میکنیمااااا ! اصلا شما باید پول بدین ما در خونه مونو درست کنیم !!! 
یکی نبود حالیشون کنه که به ما چه مربوطه ؟؟؟ ما که از خدامونه زودتر بیان وصل کنن !

 

 

ما مونده بودیم این وسط هم از سرما لگد میخوردیم هم از همسایه ها !
ولی چند نفری بودن که خیلی برامون دلسوزی کردن و واقعا دلشون میسوخت برامون ! هر کاری هم تونستن برامون انجام دادن که اوضاعمون بهتر بشه ...
یکیش نجار بود که وقتی اومد برای اندازه گیری در ها ، متوجه شد که ما گاز نداریم و بدون در خیلی اذیت میشیم با اینکه گفته بود یکی دو هفته طول میکشه دو روزه درها رو اماده کرد و اومد کار گذاشت . خودشم گفت که خیلی بیشتر تو مغازه مونده و خیلی هم به پرس کار سفارش کرده تا زودتر اماده کنه . بعد هر چند وقت یه بار سراغمونو میگرفت و میپرسید گاز وصل شده یا نه ! تنها کاری هم که از دستش بر اومد این بود که بره با یکی از همسایه های پشتی مون حرف بزنه تا یه شلنگ گاز از خونه شون بفرستن خونه ما ! که ما قبول نکردیم . خدا حفظش کنه واقعا ... وقتی هم شنید گاز دار شدیم انگار خبر خیلی خوشی بهش داده باشن گل از گلش شکفت و خدا رو شکر کرد ...

 

 

اخرش لوله گذاری انجام شد و یه هفته ، ده روز هم برای تست لوله ها معطل کردن و یه وقت بعد اومدن پیاده رو ها رو تعمیر کردن و رفتن که رفتن ! هی رفتیم و اومدیم که خب ؟؟؟؟ چی شد پس ؟؟؟ علمک کوش ؟؟؟ چرا نمیارین ؟؟؟؟
بعدش اومدن دوباره پیاده رو، رو کندن . فرداش اومدن علمک گذاشتن و گفتن خوب شد حالا ؟؟؟؟ دیروز زنگ زدین هی داد و قال میکردین راضی شدین ؟؟؟ مام گفتیم ببخشید دیگه شرمنده که چرت مبارک رو پاره کردیم ! ولی اونی که دیروز زنگ زده ما نبودیم ! یحتمل همسایه ی گرامی مون بوده !

 

 

گفتم همسایه ، این همسایه مون و ما ، زمینامون خواهرن با هم . یعنی صاحب زمین گرفت زمینو نصف کرد  کوچیکشو ما خریدیم بزرگشو اونا . 
بعد ما از اداره برق کنتور موقت گرفتیم همه ی دور و بریهامون اومدن از ما گرفتن و کارشونو پیش بردن . همین همسایه مونم گازشو از همسایه روبرو یه شلنگ 20 متری از روی بلوار کشید اورد خونه اش و وصل کرد یه خروجی یکی از شیرهای گازش و خودش و مستاجرش استفاده میکردن و مشکل حادی نداشتن فقط یکم فشار گازشون کم بود و پیگیری شون برای علمک گرفتن بخاطر همین بود .
همسایه اون طرفی مونم هم اب و هم برقشو از ما گرفته و خونه شو از صفر رسونده به نازک کاری !
هر دفعه هم که این سازمان گاز برای دستگاه های برقیشون و کندن پیاده رو و تست لوله و .... هر وقت هر کاری داشتن دقیقا یه راست می اومدن در خونه ی ما !
حالا هزینه هاش به کنار ، هی تق تق ببخشید اب چرا نمیاد ؟ تق تق برق چرا قطع شده ؟ تق تق فیوز پریده ، بزنینش !!!! جارو برقی و  مادر برد مونم این وسط سوخت ! تصفه کننده اب مون و پلو پز مونم چند بار یهو جرقه زد ولی خدا رو شکر نسوخت . ما با اینکه احتمال زیاد میدادیم که جوشکاری همسایه با برق ما باعث نوسان و سوختن وسایل شده ولی چیزی ازشون نخواستیم برای خسارت . هنوزم چیزی بهمون ندادن بابت هزینه های مصرفی . دیگه تو عالم همسایگی اینا چیزی نیست که بخوایم مطرح کنیم ....

 

 

حرف سوختن شد ، اون سماور برقی مون که بخاطر بی ابی سوخته بود و بعد دوباره به کار افتاد و من گفتم انگار سکته رو زده ، فرداش فوت کرد !
توی این مدت بی گازی هم وسایل گرم کننده مون بخاری برقی بود و کرسی برقی که وسط هال ولو بود و تنبل خونه مون همیشه به راه بودو از بس روشن بود 3-4 باری سوخت و سر پاش کردیم !

 

 

اها ... داشتم میگفتم که علمکو که گذاشتن منتظر کنتور نبودیم و فکر میکردیم حتما یه هفته دیگه میان برای کنتور که همون فرداش اومدن و خواستن وصل کنن که دیدن ما برای 2 تا کنتور جا تعبیه کردیم و اگه بخوان یه کنتور بهمون بدن امکان استفاده غیر قانونی برای واحد دیگه هست ! البته مسلما عزیزان قانون مدار با خواهش های ما نمیتونستن نرم بشن و اینکه ما قول میدیم در اسرع وقت برای کنتور دوم اقدام کنیم و .... نباید در عزم راسخ اونها تاثیری میداشت ... واقعا اگه تمام کارمندان دولتی اینجور قانون مدار بودن ایران الان المان بود ! 
ما یه زیر زمین تعمیر نشده داریم که براش کنتور جدا در نظر گرفته بودیم و این شد برامون دردسر !
گفتن نمیشه ! غیر قانونیه ! یا باید دو تا کنتور بگیریم و با هم وصلش کنن یا اینکه باید جوشکار بیاریم و راه لوله ی زیر زمینو ببندیم . مام ترجیح دادیم دوباره کاری نکنیم و تقاضای کنتور دوم بدیم . 
شوهرم توی روز برفی از صبح زود تا ظهر رفت دنبال کار کنتور دوم و پرونده اش رو داد دست رئیس و قول گرفت که تا عصر کنتور رو بدن .
 شب شد و کسی نیومد ....
فردا و پس فرداش تعطیل بود . شهادت امام رضا ...... ما اون شب توی مراسم عزاداری هم شرکت کردیم و نا امید برای وصل کنتور تا چندین روز اینده ، برگشتیم خونه . 
فرداش با صدای در بیدار شدیم . اومده بودن برای وصل کنتور گاز ! درست روز شهادت امام رضا ، روز تعطیل رسمی !
یه حسی انگار بهمون میگفت این از لطف امام رضاست ....
* همین که کنتور مون وصل شد همسایه مون ازمون خواست کنتور دومی رو بگیره برای مستاجرش تا فشار گازشون بهتر بشه ! مام دادیم . اونا کار کنتورشون یه گیر پیدا کرده هنور گازشون وصل نشده ...
* طفلک روستاییا و ساکنین مناطق محروم . چقدر سخته بی گازی ....

* چه لذتیه مصرف اب گرم بدون ترس از تموم شدن کپسول !

 

* این یه ایده ی خیلی جالبه : سوسیس ماکارونی

 

* من از سیرابی بدم میاد ولی این نوعشو خیلی دوست دارم : سیرابی 

شهیدی با خالکوبی یک زن بر بدنش

          

* چند وقت بود مطلب شکلک دار نذاشته بودم . نه ؟؟؟ 


نوشته شده در دوشنبه 92/10/23ساعت 6:54 عصر توسط سایه نظرات ( ) |


Design By : Pichak