سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشـته های یه مـامــان

سلام

 

از اوائل هفته قبل یهو همراه با تب ، معده درد گرفتم و بعد از خوب شدن تب ، درد معده همچنان ادامه داشت ...

دکتر گفت معده ام التهاب داره و دارو داد ..... گفت اگه تا 10 روز خوب نشد یا دوباره برگشت برم برای تست میکروب شناسی ....

دردش هنوز خوب نشده ، یهو درد دیگه ای شروع شد که از معده شروع میشد و به سمت راست میرفت و به پشت . کمی هم به سمت کتف راست ! همراه با کمی علایم ناراحت کننده ی دیگه !

یکی دو روز تحمل کردم ولی وقتی دیدم علایم سنگ و بیماری کیسه صفرا همینه و منم که یه سنگ 3 سانتی تو کیسه صفرا دارم و یه کوچولوشم توی مجرای صفراوی ، دیگه جای تحمل نبود !

البته این سنگو حدود 2-3 سالی هست که دارم و از همون موقع هم مراعاتشو میکنم و دکتر هم گفته تا درد ندارم نیاز مبرمی به عمل ندارم و منم منتظر دردش موندم ........

شب 5 شنبه از درد به خودم میپیچیدم . شوهرم گفت بیریم دکتر ؟ گفتم نه الان بچه ها زابراه میشن (تا حالا املای این کلمه رو ندیدم ! چطوری مینویسنش ؟؟؟) یه مسکن کدئین دار خوردم و کمی بعدش خوابم برد ....

دوباره ساعت حدود 4 صبح از درد بیدار شدم و بعد از نیم ساعت تحمل ، گفتم بریم بیمارستان ! <اونقدر هم حواسم بود که وضو بگیرم برای نماز صبح =) >

اونام بستریم کردن !

توی سرم دارو ریختن و توی اون 5 - 6 ساعتی که زیر سرم بودم کمی دردم بهتر شد 
وقتی پرستار اومده بود برای وصل کردن سرم ازش جهت قبله رو پرسیدیم و اون گفت نمیتونه بذاره برم بیرون و همونجا باید نماز بخونم . منم در حالی که شوهرم سرم رو نگه داشته بود نماز صبحمو خوندم .

هر دفعه که کسی میومد بالای سَرَم و میفهمید درد در کدوم ناحیه و سنگ کیسه صفرا دارم بهم سفارش میکرد که نباید چیزی بخورم و میرفت .... صحبتش بود که جراح باید بیاد و سونو رو ببینه و .....

یعنی من واقعا خودمو برای عمل اماده میکردم
بعد حساب کتاب میکردم که تا عروسی برادر شوهرم چند روز مونده ؟ اووووم خب تا اون موقع بخیه هامو کشیدم ....
وای حالا چیکار کنم ؟ لباس ریحانه رو تموم نکردم ! یعنی تا چند روز بعد از عمل میتونم بشینم پای چرخ ؟؟؟
و ......

ساعت 6 و نیم به زور شوهرمو فرستادم بره خونه تا ریحانه رو بفرسته مدرسه
چقدر هم بهش سفارش کردم که نون تازه بخر براش لقمه درست کن . امروز جشن دارن باید عروسک و خوراکی ببره بهش یاداوری کن . موهاشو حتما ببند وگرنه اذیتش میکنه . مقنعه اش فلان جاست، بگیرش . دیر نبریشاااا .... ( اونم نون تازه خرید و لقمه و عروسک و خوراکی هم براش گذاشت ولی دفتر مشقشو نذاشت تو کیفش و معلمش دعواش کرد)

ساعت 9 و نیم صبح بود که منو یکی دیگه رو بردن برای سونوگرافی ...
بهم گفتن بخواب رو تخت . در حالی که یه مرد اونجا ایستاده بود . من پرسیدم سونوگراف اقاست ؟ گفتن اره !!!!!!! خانوم ندارین ؟ نه !!! 
من ماتم برد ! یعنی چی ؟ مگه ممکنه ؟ تو شهر به این بزرگی ! این همه دم از اسلام و دین زده میشه اونوقت سونوگراف مرد برای زن ؟؟؟ به همین راحتی ؟؟؟ تازه این بیمارستان یه موقعی اسمش در رفته بود که مخصوص بانوانه و ....

من گفتم من سونوگرافی نمیکنم !

خانومی که اونجا بود با افاده گفت باشه . پس برو رضایت بده و مرخص شو !

به همین راحتی !

منم رفتم و در مراحل ترخیص ، پرستارای بخش هی بهم گفتن بابا بی خیال ! برو ! مگه میخواد چیکارت کنه ! این دکترش فلانیه ! خیلی عالیه ! گیرت نمیاد هااااااااا ! اصلا به تو نگاه نمیکنه که فقط به مانیتور نگاه میکنه ! (این دیگه از اون دروغا بود . من قبلا هم سونوی شکم و لگن انجام داده بودم و میدونستم اینا دارن الکی میگن) اشتباه نکن ! پشیمون میشی هااااااااااااااااااااااااااااا

من با لبخند گفتم من نمیگم دکترش بده یا هیزه . وسوسه ام نکنین من اجازه ندارم وقتی دکتر زن هست پیش دکتر مرد برم ! نمیتونم !

گفتن از کجا میخوای دکتر زن پیدا کنی ؟ اصلا دکتر زن نیست ! برو تا دیر نشده بگو پشیمون شدی ! برووووو

گفتم نه ! من پشیمون نمیشم !

گفتن خب باشه ... همراهت کو ؟

گفتم همراهم رفته بچه امو بفرسته مدرسه 

خلاصه رفتم و رضایت دادم و خودمو مرخص کردم ! در حالی که متاسف بودم برای این مدیریت و این جریانات !

از همون حیاط بیمارستان زنگ زدم 118 و چند تا سونو گراف زن پیدا کردم و از یکیش برای همون عصر نوبت گرفتم . سنگ کوچولوی داخل مجرای صفراویم حرکت کرده بود و نمیدونم کجا قایم شده بود ولی قطر دیواره کیسه صفرا بیشتر شده بود و ملتهب بود .....

همچنان درد دارم .... قراره فردا برم پیش متخصص . باشد که با دارو سر و ته قضیه هم بیاد . نزدیک عروسی برادرشوهر حوصله ی عمل و عوارض اونو ندارم ! اخه خیلی کار دارم !

دیشب باز هم از درد به خودم میپیچیدم در حالی که هر چی به دکتر جراحم زنگ زدم بخاطر تعطیلات مطب نیومده بود . الانم با کدئین زنده ام !

* عزیزان و دوستان گرامی ! دکتر مَحرم نیست . این یک باور غلطه که از قدیم مونده ! و تا وقتی که دکتر زن هست و امکان رفتن پیشش وجود داره نباید برای بعضی بیماریها که نیاز به لمس و دیدن بدن داره پیش دکتر مرد رفت . 

* بعضی از پرسنل بیمارستان واقعا ادم خوبی بودن . وقتی منو دیدن که حیرونم دنبال دکتر اورژانس و مامور بیمه و ..... اومدن و کارامو انجام دادن . خدا خیرشون بده . حتی یکی بخاطر من دروغ گفت به دکتری که داشت از بیمارستان بیرون می رفت ، گفت مهر داره که برام سونو بنویسه ؟ دکتره گفت نه . بعد دکتره مکث کرد و گفت از اقوامه ؟ اونم گفت اره ! دکتر نامرد هم مهرشو در اورد و برام سونو نوشت که برم بیرون انجام بدم . امیدوارم خدا اونو برای دروغی که بخاطر من گفت ببخشه و بهش جزای خیر بده ....

* عروسی 9 بهمنه . روز چهارشنبه ! یعنی حتما باید یه روز برای بچه ها مرخصی گرفت . اگه نخوایم درست برای مراسم برسیم باید دو روز مرخصی بگیریم . حالا یکی برگشته گفته جمعه (قبلش) میاین ؟ نمیدونم چرا یادشون نمی مونه که ما بچه محصل داریم !! ؟؟ !!

* قرار بود عروسیشون باشه اواخر شهریور ... که عمه ی عروس حدود دو ماه قبلش فوت کرد اونام عروسی رو انداختن برای 9 بهمن . که خاله ی من (که دخترعمه ی داماده ) فوت کرد ... و چون من از عروس توقع داشتم که همون شهریور عروسیشو بگیره و عقب نندازه ، پس نمیتونم بهانه بیارم و توی عروسی شرکت نکنم ! این اخر نامردیه !



نوشته شده در یکشنبه 92/10/29ساعت 8:49 عصر توسط سایه نظرات ( ) |


Design By : Pichak