وبلاگ :
نوشـته هاي يه مـامــان
يادداشت :
تبريک نوروز با تاخير و ناخوشي هاي نوروز امسال
نظرات :
0
خصوصي ،
3
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
شعله صبر
سلام سايه ...خدا به مامان و خالتون طول عمر بده از واقعه روز عيدت ناراحت شدم منم همينطوري دلم ميشکنه و هي ميخوام که بدونم چي شده خدا کنه ختم به خير بشه ...اوتقده ريز نوشته بودي که با خودم گفتم خودت چه جوري ميخوني ؟خدا بهت سلامتي بده زياد خودتو ناراحت نکن هرچي خيره پيش مياد
+
ساقي رضوان
اوووووووووووف
سلام ماماني
چقد ماجراها داشتيد عيديه
پاسخ
:) ممنون که خوندي .... اره ماجراهااااااااااي عجيب و غريب !
+
فاطمه ايماني
سلام آبجي
زياراتتون قبول باشه.
آخي طفلي مامانت. الان حالش چطوره؟ بهتر شده؟
آبجي اون قسمتي که در مورد اتفاقي که براي مادرت افتاده تعريف کردي ... نوشتارت يه طوريه که حوصله ي آدم سر ميره. هي گفتي "ديدن... ديدن... ديدن..." ميتونستي به شکل بهتري اين خاطره ي تلخ رو بيان کني که انقد من خواننده حرص نخورم. :)
موفق باشي و هميشه شاد.
پاسخ
سلام عزيزم . ممنون :) خدا رو شکر مامان الان خوبه . واقعا حوصله ات سر رفت ؟ :0 اون ديدن ديدن ها خيليا رو ياد روضه انداخت ... توي وبلاگ بلاگفام هيچ کس ايرادي به اين سبکم نگرفت . يکي هم نوشت که : .....
سايه عزيزم بيشتر ازهمه خاطره تلخ افتادن مادرتون ازپله برقي منو بيشتر ناراحت کرد و ناخوداگاه ياد حضرت زهرا افتادم مخصوصا وقتي نوشته بودي مامان افتاد بچه ها همه ديدين که مادر افتاد و.... ناراحت شدم ...اخ
حتما اون روز حوصله خودن نداشتي :دي