نوشـته های یه مـامــان
سلام
دایره ی قرمز خونه ی بابامه ، ابی خونه ی مهتاب ، صورتی خونه ی مادرشوهرمه ، زرده خونه ی خالمه ، خاکستری و سبز هم خونه های فامیل های مشترک دیگه ، بیضی بنفش خونه برادر شوهرا و پدرشوهر مهتابه که همه توی یه مجتمع هستن که اونها هم فامیل مشترک من و همسرم هستن . از خونه ی مهتاب در خونه ی مادرشوهرم مشخصه و از پشت بام خونه ی مامانم اینا ساختمون مادرشوهرم اینا معلومه و دقیقه ای هم اگه بخوایم حساب کنیم حدود 5 تا 10 دقیقه پیاده راهه ....
این عکس مال همون روزیه که با شوهر خواهرشوهرم داشتیم میرفتیم شمال ... از گرمای سوزنده ی تهران رسیده بودیم به خنکای فیروزکوه ... بقیه از ماشین پیاده شدن ولی من بخاطر اینکه دخترم روی پام خوابیده بود توی ماشین موندم و این گل رو هم هدیه گرفتم
این روبالشی شاید برای شما خاطره انگیز نباشه ولی برای من خیلی خاطره انگیزه . روبالشی بچگیای من عین همین بود . اون موقع تازه نساجی مازندران این طرح های روبالشی رو زده بود و خیلیا تو شهرمون و فامیلامون از اینا داشتن . که یه روش جلوی یه عروسک و روی دیگه اش پشت عروسک بود که برای دوخت عروسک هم جا دوخت داشت و زیرش هم اموزش داده بود که دورش رو بدوزین و مثلثی هاشو قیچی کنین و توشو پر از پنبه کنین و به عنوان عروسک هم میتونین استفاده کنین ...
مهتاب و سحر هم طرح کوتوله ی سفید برفی رو داشتن با دو رنگ مختلف .
اینم پشتشه . این روبالشی رو مامانم اضافه خریده بود و موقع ازدواج من داده بود به من ... منم دادمش به دخترم .....
این موتوره همیشه توی کوچه مون زنجیر شده به یه کولر ابی !
دیدنش اعصابمو خورد میکنه وقتی از در بیرون میام و میبینم موتوره داره نگاهم میکنه !
اینم چشاش !اخه چه معنی داره برای موتور چشم میذارن ؟
یه شب دیدم دخترم یه سری عروسک رو خوابونده ، اونم با کتاب ! تشک و پتوی های کتابی !
این ببری جونو دخترم روز تولد داداشش از عمو و زن عموش کادو گرفت
وقتی ادم اول به این نایلون فریزر نگاه میکنه و عکس پنگوئن رو میبینه نا خود اگاه یاد پاکت پنگوئن می افته ولی این پنگوسنه !!!
اینم نمای اکواریوم مونه بعد از برگشتن مون ! بیشتر شبیه مردابه ! وقتی اومدیم توی اتاق و اکواریوم رو اینجوری با ماهیای مرده و متلاشی دیدیم تا یه مدت من و همسرم توی سکوت و با ناراحتی فقط نگاش کردیم ... طفلک ماهیای بیچاره مون ..... خدائیش وسطای سفر اصلا یادشون نبودیم تا موقع حرکت که یهو یادمون افتاد اخ ماهیا ! پمپ هوا و تمیز کننده اب شون تایمری بود و تنها مشکل غذاشون بود که یه فروشنده گفته بود میتونین چند تا برگ کاهو بذارین توی اکواریوم و برین مسافرت .... ولی سفرمون طولانی شد و .... یکی از تلخی های سفر همین بود ...
سمت راست ماهی گلد فیشه که عمودی روی ابه ....
Design By : Pichak |