نوشـته های یه مـامــان
سلام
از وقتی یادم میاد بابا بزرگ خدا بیامرزم یه باغ گردو داشت (پشت خونه شون توی روستای اجدادی مون) و همیشه اخرای تابستون ، چیدن گردو و خشک کردن و شمردن و تقسیمش یه چند وقتی کارشون میشد ....
بعد که بابا بزرگم اینا اومدن شهر و خواستن زمین بخرن برای خونه سازی ، بابا و عموی منم حدود 200 متر از اون زمینو که خیلی بزرگ بود رو خریدن و همونجوری گذاشتن بمونه . چند وقت بعد بابام اینا متوجه شدن که دو تا درخت گردو توی زمین شون در اومده ! درست یکی وسط این طرف و یکی هم وسط اون طرف !
اونا احتمال دادن که حتما یه پرنده ای کلاغی ، گردو ها رو گرفته و اورده توی زمین بابا اینا و گردو ها هم درخت شده !
الانم چند سالیه که بابام اینا اخرای تابستون چیدن و خشک کردن و شمردن و تقسیم گردو ها یه مدتی کارشون میشه !
تا وقتی بابا بزرگم اینا زنده بودن و اونجا رونق داشت مشکلی نبود ولی بعد از اون کم کم بچه ها و همسایه های اونجا قبل از جنبیدن بابا اینا میرفتن و زحمت میکشیدن و درخت گردو رو سبک میکردن !
واقعا خیلی زحمتشون میشد البته بعدشم اشغالهاشونم میداختن تو زمین بابام اینا . تازه فقط درخت گردو رو هم سبک نمیکردن درخت الوچه هم همین وضع رو داشت !
امسال بابا اینا بخاطر به زحمت نیفتادن همسایه ها گردو ها رو قبل از رسیدن کامل اونا چیدن و بعد خودشون مقداری بهشون تعارفی دادن !
اون موقع ما هم اونجا بودیم ......
نمیدونم تا حالا گردو چینی دیدین یا نه . برای چیدن گردو ها باید یه نفر با یه چوب خیلی بلند از درخت بالا بره و درخت رو بتکونه و بعد بقیه از زیر درخت گردو ها رو جمع کنن . شوهر دو تا از خواهرام با کمربند های مخصوص از درخت بالا رفتن و گردو ها رو ریختن پایین . اون موقع کسی نباید دور و بر درخت باشه چون ممکنه یهو احساس کنه که پتک خورده تو سرش !
بعد از اون زیر درخت اونقدر خوشگل بود که نگو ! پر از گردالی های سبز ! چون همراه گردو ها یه عالمه برگ سبز هم ریخته میشه شاید تو عکس زیاد نشون نده ولی اگه دقت کنین گردو ها رو میبینین ....
اگه گردو ها رسیده باشه پوست سبزش زود ازش جدا میشه . مال بابا اینا یه درختش هنوز خوب نرسیده بود و ما بعد از چیدن مجبور شدیم با چاقو و چند لایه دستکش پوست سبز گردو ها رو جدا کنیم !
بعد گردو ها رو بذاریم خشک بشه که امسال از بس شمال هواش ابری و بارونی بود خیلی به سختی گردو ها خشک شدن ....
من اول اصلا برای کندن پوست سبز گردو ها به بابا اینا کمک نکردم از ترس اینکه دستم سیاه میشه و توی عروسی برادر شوهرم ضایع است ! بعد که عروسی عقب افتاد و قرار شد بهمن عروسی کنن من با خیال راحت با دستکش کمک شون کردم و این دست رنگی که میبینین محصول یه روز کمکه با دستکش نوی چند لایه ی استاد کار !
پسر من که اصلا دستکش دستش نمیکرد ! من حتی موقع جمع کردن گردو از زیر درخت هم دستکش دستم بود . موقع خوردن گردو هم خودم نمیشکستم و وقتی هم میخواستم گردو رو بخورم با ترس و با نوک ناخن میگرفتم ! ولی اون خیلی راحت پوست سبز گردو رو دستمالی میکرد ! دستشم سیاااااااااااااه شده بود حسابی ! هر چی گفتیم بابا جون میخوای مدرسه بری ها این سیاهی به این زودیا نمیره هااااا ! گوشش بدهکار نبود تازه میگفت اشکال نداره پز میدم که گردو پوست کندم و خوردم !!!!
اینم یه مانتیس سبز خوشگل که وقتی داشتیم گردو ها رو جمع میکردیم پیداش کردیم و بخاطر اینکه کسی لگدش نکنه من اونو برداشتم و گذاشتمش روی این درخت ! البته موقع برداشتنش دستکش دستم بود وگرنه من اونقدرام شجاع نیستم
خداییش خیلی هم گردوی تازه خوردیم . البته جاتون خالی !
مامانم هم برای هر کدوم مون گردو تقسیم کرد و مغز کرد و یه مقدارشو چرخ کرد و بهمون داد . دستشون درد نکنه ....
پارسال موقع گردو چیدن ، ما نبودیم و نتونستیم گردوی تازه بخوریم و مامانم چون میدونست من خیلی گردوی تازه دوست دارم اخرش دلش نیومد برام کنار نذاره و گردوی تازه رو برام فریزری کرد ! با اینکه موقع خوردنش ابنوس شده بود ولی مزه عشق میداد .....
* اینم یه ترول درباره گردو
نوشته شده در سه شنبه 92/7/30ساعت
4:52 عصر توسط سایه نظرات ( ) |
Design By : Pichak |